فرزند انقلاب اسلامی

درباره بلاگ

باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیّا شد از بهر قربانی
سوی حسین(ع) رفتن با چهره خونی
زیبا بُود این سان معراج انسانی

جانم حسین جانم ... جانم حسین جانم

۱۵ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۰۱

...

انگاری "سید حسن حسینی" این شعر را درباره من و حال و احوال من سروده...

من اما نمی خواهم هم عاقبتِ توتِ کالِ شعر شوم...



یا حضرت ارباب! یا اباعبدلله (ع)! گر تو نمی پسندی، تغییر ده قضا را...




توت کالی هستم

بر درختی فرتوت

باد را با تن من کاری نیست.

حسرت روز رسیدن دارم.

در وجودم از دیر

عافیت کرده رسوب

از حضیض این اوج

تا بلندای سقوط

هوس رخت کشیدن دارم


*

بر درختان دگر

توت های شیرین

چه غرور آمیزند

باد تا می گذرد از بَرِشان

عاشقانه،

به زمین می ریزند

مرگشان حاصل سنگینی و شیرین شدن است.


*

بر درختی فرتوت

توت کالی هستم

(از گزند همه آفاق مصون)

پشه ها دور و برم می لولند،

بودنم رنگ تجاهل دارد.

خوب می دانم، لیک

با همه تلخی،

خود

عاقبت طعمه شیرین کلاغان هستم...



۹۵/۰۱/۱۵
زینب افراخته

نظرات  (۳)

سلام خانم. 
واقعا از اواخر فروردین به بعد نمیشود به درختهای توت فکر نکرد. به نظرم از سخاوتمند ترین درختانی هستند که خدا آفریده. توتهایشان را اگر آدم ها حوصله داشته باشند سر وقتش می چینند اگر حوصله هم نداشته باشند سهم پرندگان را به دست خودشان بیشتر میکنند
برای درخت توت که فرق ندارد میخواهد توتهایش را به همه ببخشد به هر که بخواهد توت بخورد
گاهی خواندن یک شعر هرچند یک مقدار «گس محتوا»!! کلی حال آدم را عوض میکند
ممنون 

سلااااااااااااااااام عزیزم. 
مفید، مختصر بود اما اختصاصی شرح حال من!
۱۸ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۵۷ زینب کرمی نژاد
بسیار زیبا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی